آقو ما دیروز تو قبرستون بودیم دیدیم یه مراسم ختم واس یه بابایی گرفتن گفتیم مام شرکت کنیم ثواب داره...
همه نشسته بودیم ناراحت یهو خونواده زن دوم مرحوم پیداشون شد!
آقو دوتا خونواده افتادن رو سر هم کتک و کتک کاری...مام رفتیم جداشون کنیم انقد مشت و لگد خورد تو پوزمون فکمون از 36جا شیکست!
آخرشم دو طرف از شدت ناراحتی اشتباهی مارو جای مرحوم دفن کردن! ها ها ها...
رفتیم اون دنیا موقع سوال جواب کردن هل شدیم
همو اول سر نام و نام خانوادگی گند زدیم مارو فرستادن شوفاژخونه جهنم!
اوجا فقط ما بودیم و هیتلر!...تا مارو دید گفت ساده یه دقیقه ای نامه اعمال منو نگه دار بند کفشمو ببندم...
دقیقا همو موقع دوتا فرشته اومدن واس بررسی نامه اعمال!
هیچی دیگه جنگ جهانی افتاد گردن ما هیتلرم بهشتی شد!
ها ها ها...
الآن نیم ساعته دارن به خاطر قتل عام تو فرانسه عذابم میدن!
داغونم آقو داغون... هاهاها
سلام و سپاس از حضورتون
مطلب خیلی جالبی بود
متشکر ، همین شما دوستان عزیز یک لبخند بزنید واسه ما کافیه...
سلام
ممنون که سر زدید و نظر دادید
وب جالبی دارید لذت بردم
زنده باشی محمد جان ممنون از حضورت ، بازم به این دوست عزیزمون ما سر میزنیم منتظر پست های بدیتون هستما...
خداییش خیلی باحال بود خندیدم
البته نه در حد قهقههههه اما خب...اینجوری
نه نه ببخشید اینجوری
نه فکر کنم اینجوری
آره این ملیح تره
اخه همیشه همسری میگه سارا یه خانم که بلند نمیخنده منم میخخوره توی ذوقم اکثر مواقع و اینجوری میشمم
سپاس از حضورتون دوست عزیز
همیشه بخندین....سلام بنده رو به همسری برسونین....حالا که محرم صفره بعد این دو ماه نخودی خندینو بزار کنار دل شوهری رو شاد کن
خوشم اومد مطلب باحالی بود